زور و عشق پارت ۱۲
# نه نمیتونی
+خواهش میکنم میشه تو اتاقم بخوابم ؟
# گفتم نه ولی میتونه یه جای دیگه بخوابی
+کجا؟
#تو اتاق من
+نه عمراا نمیخوام
#خیلی خب هر طور راحتی
شب از زبان هنا
خیلی اینجا تاریکه هوا خیلی سرده خیلی ترسناکه
موش داره
سوسک داره
صدا های عجیبی میاد
+تهیووننگگگگگگگ
از زبان تهیونگ
شب
چرا هنا داره جیغ میزنه باز چیشده؟
+تهیونگ تهیونگگگگ کمککک جننن تهیونگ کمک
#چته نمیزاری بخوابم گفتم که که بیا پیش من بخواب
+باشه باشه پیشت میخوابم
#خوبه
از زبان هنا (بچه ها من اسم خواهرمو گزاشتم روش شما میتونید اسم خودتونو بزارید ممنون)
از زبان هنا
رفتم رو تختش پتو شو کشیدم رو خودم و بر خلاف جهت خوابیدم و یهو تهیونگ گفت اونطرفی نخواب جن داره نگات میکنه ترسیدم و سریع برگشتم که سرم خورد به سینه های تهیونگ چون پایین تر از تهیونگ خوابیده بودم سرم رفت تو سینش و با دستاش کمرم رو گرفت منم کمرشو گرفتم و موهام رو کنار زد و مثل وحشی ها افتاد روم و و لبام رو مثل جنگ زده ها گاز میگرفت و انقدر محکم میخورد لبام رو که زبونش میومد تو دهنم(شما به چیز خیلی بد و وحشی رو تصور کنید)
دیگه انقدر گاز گرفته بود که دیگه لبای من و خودش کبود بود و گفت اخییششش دلم خنک شد خیلی خسته افتادم رو تخت و تا صبح خوابیدم
صبح روز بعد
#هنا بیا بریم صبحونه بخوریم
+نمیام
#چرا؟
#خسته ام
#یفنی چی؟چرا؟
میگم خسته ام دیگهه
#باشه هر طور راحتی
از زبان هنا
احساس کردم نارحت شده رفتم تو دستشویی که صورتمو بشورم و برم پایین
+خواهش میکنم میشه تو اتاقم بخوابم ؟
# گفتم نه ولی میتونه یه جای دیگه بخوابی
+کجا؟
#تو اتاق من
+نه عمراا نمیخوام
#خیلی خب هر طور راحتی
شب از زبان هنا
خیلی اینجا تاریکه هوا خیلی سرده خیلی ترسناکه
موش داره
سوسک داره
صدا های عجیبی میاد
+تهیووننگگگگگگگ
از زبان تهیونگ
شب
چرا هنا داره جیغ میزنه باز چیشده؟
+تهیونگ تهیونگگگگ کمککک جننن تهیونگ کمک
#چته نمیزاری بخوابم گفتم که که بیا پیش من بخواب
+باشه باشه پیشت میخوابم
#خوبه
از زبان هنا (بچه ها من اسم خواهرمو گزاشتم روش شما میتونید اسم خودتونو بزارید ممنون)
از زبان هنا
رفتم رو تختش پتو شو کشیدم رو خودم و بر خلاف جهت خوابیدم و یهو تهیونگ گفت اونطرفی نخواب جن داره نگات میکنه ترسیدم و سریع برگشتم که سرم خورد به سینه های تهیونگ چون پایین تر از تهیونگ خوابیده بودم سرم رفت تو سینش و با دستاش کمرم رو گرفت منم کمرشو گرفتم و موهام رو کنار زد و مثل وحشی ها افتاد روم و و لبام رو مثل جنگ زده ها گاز میگرفت و انقدر محکم میخورد لبام رو که زبونش میومد تو دهنم(شما به چیز خیلی بد و وحشی رو تصور کنید)
دیگه انقدر گاز گرفته بود که دیگه لبای من و خودش کبود بود و گفت اخییششش دلم خنک شد خیلی خسته افتادم رو تخت و تا صبح خوابیدم
صبح روز بعد
#هنا بیا بریم صبحونه بخوریم
+نمیام
#چرا؟
#خسته ام
#یفنی چی؟چرا؟
میگم خسته ام دیگهه
#باشه هر طور راحتی
از زبان هنا
احساس کردم نارحت شده رفتم تو دستشویی که صورتمو بشورم و برم پایین
- ۳۹۴
- ۱۹ آذر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط